زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در بازگشت به کربلا
شاعر : ناصر شهریاری
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل
ای حسینی که تنت بر خاک و بر نی شد سرت آمد از شام بلا با حال مضطر خواهرت
خوب بنگر ماجرای کوچه را در من ببین مثل بابا دست من بسته، رخم چون مادرت
حال برخـیز و تمـاشا کن که زینب آمده با قدی که خم شد از داغ تو و آب آورت
تو به زیر دست و پا و من به زیر دست و پا آه از بـال و پـر من وای از بـال و پرت
تا که خنجر بوسه زد بر حنجرت گفتم به خویش کاش میشد تا ببوسم جای خنجر حنجرت
گفـتی آنجا تا که زینـتها بگـیرم از زنان پس چرا دیدم به دست دیگران انگشترت؟
بی گمان از نیزه میدیدی تو در بازار شام حال زار نوگـلان و غـنچههای پـرپرت
آمـدم امـا بــرادر شـرمگـیـنـم از رخـت در خرابه دفن شد جسم سه ساله دخترت
|